م. برای مهمونی خرید داشت. آماده شدیم که بریم انجامشون
بدیم و لاک بخریم و دور هم دستامون رو لاکی کنیم. کیف پولم رو جا گذاشته بودم،
برگشتم که برش دارم اما چون کفشهام رو نمیخواستم در بیارم، تلفنم جا موند. من
از تلفنم زیاد استفاده نمیکنم، اما حس اینکه نمیدونستم کجاست داشت نگرانم میکرد
و تا حدی آزارم میداد. از پرسهزدن توی خیابون و هد زدن با موسیقیهای راکمون هم
نتونستم لذت ببرم، ذهنم پیش تلفنم جا مونده بود. داشتم این
خبر رو میخوندم که ذهنم جرقه زد. یادم افتاد به اینکه خرابشدن تاچ گوشیم
هم حسی مشابه رو بهم تزریق کرده بود.
انگار که حضور پررنگ تکنولوژی در کنار اتفاقات مثبتش، با خودش چیزهایی رو آورده که زیاد خوشایند نیست. Nomophobia یکی از اونهاست که دیکشنری کمبریج اون رو با رای مردم به عنوان واژه برتر سال گذشته انتخاب کرد. واژهای برگرفته از عبارتno mobile phone phobia که برای تعریف استرس و ترس ناشی از عدم امکان استفاده از تلفن(بهخاطر گمشدنش، خرابشدنش و .) به کار میره. شدت این ترس توی افراد مختلف متفاوته و صرفا محدود به رخدادهای خاص نمیشه. توی 58درصد مردها و 47درصد زنها دیده میشه و یکی دیگه از علائمیه که وابستگی ما مردم قرن21 رو نمایان میکنه. افراد زیادی وجود دارن که با تلفنشون به تخت میرن، یا حس میکنن بدون اون نمیتونن زندگی کنن و یا بدون اون احساس ترس ناشی از تنها شدن دارن. این آماریه که به نوبه خودش قابلتوجه و حتی شاید نگرانکننده باشه.
دو واژه دیگهای هم کاندیدا بودن gender gap no-platforming
درباره این سایت